میگویند اجانب قصد دارند عکس دوغ سیاهشان را بیاندازند روی ماه . البته ما در یک سفری که داشتیم یادمان هم نیست که می آمدیم یا میرفتیم این اشربه اجانب را خوردیم و خوشمان هم آمد . اما دلیل نمیشود که عکسش را بیندازند روی ماه . رعیت جماعت سنه حکومت یکی از شاهان گمان کرده بود البته فی الواقع گمانشان تپانده بودند که عکس رخ یارشان را در ماه میتوانند ببینند و بعد از آن سالها آن ماه رخ مه پیکر دمار از روزگار رعیت در آورد چنان که هنوز هم دمار گاه رعیت درد میکند . میترسیم دو روز بگذرد و دوغ سیاه بشود بلای جان رعیت . وگرنه چه حاجت است که اجنبی صلاة ظهر خودش و میان روز روشن خودش که شام تیره رعیت است فقط برای رعایای این خطه شعبده کند ؟ توی سرشان بخورد . هنوز از سیاهی آن آش نخورده و دهن سوخته خلاصی نیامده رعیت را که اینان کیسه ها دوخته و قصد کرده اند از آسمان برای رعیت جماعت ببارانند .
زمانه ای شده .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر