سالی که نکوست از بهارش پیداست . کرور کرور رعیت در کارخانه جات جنوب ایستاده اند که ما حقمان را میخواهیم . حقشان را هم گرفتند . بعد دو هفته که راپورت چی ها و دوستاق خانه چی ها و ارازل و اوباش نتوانستند بین این رعایا تخم ترس بپراکنند ؛ از بلدیه و فلان و بهمان همه کک به تنبانشان افتاد و از ترس جای خود را خیس کردند و مجبور شدند حرف رعایا را گوش کرده واسطه های معلوم الحال وابسته به همان دوستاق خانه و راپورت چی مسلکها را کنار بگذارند و نان رعایا را مستقیم به خودشان بدهند . ای دست این رعایای زحمت کش جنوب به سر همه رعایای این خاک ؛ قربان همت و جنم شان بشویم . زیاده سخنی نیست . سالی که نکوست از بهارش پیداست .
خوب زمانه ای دارد میشود گویا .
خوب زمانه ای دارد میشود گویا .