۱۳۹۰ فروردین ۱۰, چهارشنبه

خوش خوشانمان است

این چند روزه را به شدت خوش میگذرانیم و خوشمان است . کل مشکلات فعلا به چیز مبارکمان هم نیست . حوصله نصیحت کردن نداریم بگوئیم شما هم بروید و خوشتان باشد و اگر مشکلی هم هست با کم و کاستش بسازید و دم را غنیمت شمارید و البته آنجایتان بسوزد که ما کم و کاست هم نداریم و همه چی چنان جور است که امروزه ... و ... و ... هم در بارگاهمان مهیا ست . الغرض زندگی را بی غم فردا میگذرانیم بد جور . چنان می گذرانیم و خواهیم گذراند که این دنیا و آن دنیا با هم صدایشان در بیاید و حسادت کنند.فردا که شود روزگار کونمان را خواهد درید پس این چند روزه را خفن میدرانیم تا کمتر بسوزیم . دلمان خوش شده به چند صباحی خوشی .
زمانه ای شده.

۱۳۸۹ اسفند ۲۹, یکشنبه

بهاریه؟؟؟؟؟؟؟

کلا سال جدید مبدا هیچ غلط کردنی نیست .
گفتیم که گفته باشیم .
ولی عده ای میگویند برای تصمیم و تحول یک مبدعی یا نقطه شروعی باشد مثل تولد ؛ سال نو ؛ یا هرچی .
باشد.
:
خدایا در سال جدید چس ناله ها را از دور و بر ما دور بگردان .
هیجان خونمان افتاده ؛ کمی بزن بکش و چیزهای مهیج برای سهمیه سال جدید مان در نظر بگیر .
عرزشی ها کم شده اند ؛ لذت این بلاک کردن را از ما مگیر .
آنهائی که دعوا را تا آخر نمی آیند و زرتی میزنند گاراژ جیز نما تا اوف گردند .
آنهائی که یه پست شیر میکنند هوار تا عکس تو همان یه دانه پستشان هست ؛ ترتیبشان را یه جور بده که ما مجبور به "اقدام راسا " نگردیم.
آنها که جک یا جملات قصار بی مزه میگویند را ... اصن یه وضعی ؛ تا دلمان خنک شود .
آنهائی که مدام به دیگران گیر میدهند را در سر راه ما قرار ده تا ما هم بهشان گیر دهیم . بزنیم تو سر و کله هم تا کیفمان کوک شود .
بر آنان که بی وقت عکس خوراکی های خوشمزه می پراکنند قحطی نازل کن .
آنها که کلا زیاد شیر میکنند را کلا شیرتیلیش کن .
آنها که توهمات و آرزوهای سیاسیشان را مدام به دیگران تنقیه میکنند را یه کاری بکن ؛ مجبور نشویم خودمان برویم بکنیم .
خدایا اگر خدائی ؛ بیا و خدائی کن و یک حرکتی چیزی به خداوندی خودت حوصله مان سر میرود می آییم گیر می دهیم به خودت برایت دردسر نشود ؟ گله نکنی که چرا نگفتید و از این حرفها ؟ نروی آیه نازل کنی به لحاظ مظلوم نمائی ؟ شاکی شویم گیر میدهیم ها .
اصن سال جدید را سال گیر دادن های سه پیچ نام گذاری کردیم رفت پی کارش . وسلام



۱۳۸۹ اسفند ۱۹, پنجشنبه

میگویند در بلاد دور ؛ حتی دور تر از شام و عراقات رعیت شورش کرده بر حاکم وقت . گویا حاکمان حکمشان خوب نبوده بررعیت جماعت . و چه بوده و نبوده بر ما که آشکار نیست . بماند . حال عده ای مکتب رفته در بلاد خودمان که از حاکم وقت ناراضیند به معابر می آیند که ما هم بله . فقط نمیدانیم این فرق رعیت جماعت بلاد دور و زمختیشان که به رعیتهای ولایت خودمان میماند با مکتب رفته های بلاد خودمان را نمیبینند ؟ چه گونه است که در بلاد دور با طیاره بر سر رعیت جماعت آتش میریزند و آنها باز به سمت دارالحکومه میروند و در ولایت ما هنوز قشون قزاقی که تقاص ظلم صبرا شتیلا را از اهل ولایت ما طلب کرده وارد میدان نشده و فقط مشتی جوانک وحشی را به جان مکتب رفته های ولایت مان انداخته اند قوم معترض دلش میشکند و به قهر میرود و باز هم دوباره و چندین باره قیاس با رعیت بلاد دور بر زبان دارد . چرا نمیدانند که تا رعیت جماعت ولایت خودمان به اعتراض جلو نیاید آش همین آش است و کاسه همین کاسه و فقط این جوانکها ی تحت الحمایه دارالخلافه جری تر می شوند و آموخته تر و مکتب رفته ها خسته تر و دل شکسته تر . رعیت جماعت ولایات به میدان بیاید قشون قزاق غزه ای هم دمش را می گذارد روی کولش و میرود جای دیگر برای جیره و مواجب راحت ؛ آخر نه این که با رعیت جماعت نمیتواند به این راحتی زور بگوید و عربده کشی بی منازع کند . دستش به روی ناموس رعیت جماعت بالا برود ؛ پائین نیامده شکسته است . رعیت جماعت کتک نزند کتک خور نیست لا اقل . نمیدانیم چرا ؟
زمانه ای شده .