۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

ملال

حوصله مان سر رفته . کسالت از در و دیوار میبارد . رعیت جماعت منتظر اتفاق و حادثه مانده ؛ دارالخلافه در وحشت از هر اتفاق رخوت تمنا میکند .حوصله بارگاه و ملیجکان را هم نداریم ؛ تلخکمان در خفا برایمان شعر میگوید از اوضاع رعایا و به جای خنده و حالا حد اقل زهر خند و تلخند ؛ فقط میگرید پدر سوخته و دل ما را هم ریش میکند .
حال ما که این چنین است وای به حال بیچاره رعیت جماعت .
زمانه ای شده !

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۹, چهارشنبه

چادر چاقچور

رعیت مانده است گرسنه ؛ حکومت پیچیده است به چادر چاقچور نسوان ؛مکتب رفته ها و کمالات دان ها هم افتاده اند توی قضیه و جدل بر سر چادر چاقچور راه انداخته اند.
مانده ایم حیران اگر حکومت گیر میداد به موال رفتن رعیت ؛ این روشنفکران هم همه هم و غم خود را معطوف میکردند به مخالفت در روش موال رفتن؟
زمانه ای شده

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

سر بداران

چندی پیش ضعیفه ای به رجل پریده بود که چنین و چنان ؛ خلق وامصیبتا کردند و قیامت نمایان شد . حال که تنی چند را به ناگاه بر دار کرده اند حضرات به تخم مبارکشان هم نیامده . بعد داعیه فلان و بهمان هم دارند پدر سوخته ها.
زمانه ای شده

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

ارواح

چند گاهیست که میگویند پاره ای ارواح در گور و در و پیکر یا نمیدانم کجا میچرخند که به چشم برخی نمی آیند و تنها با خواص گفتگو میکنند. در عجبیم که چرا این خواص جملگی از نسوانند . پدر سوخته ها کار خود را سهل کرده اند با مرد جماعت کاری ندارند و یک راست به دنبال مقاصد خود پرسه میزنند . زمان ما لوطی جماعت فقط در پی حفظ ناموس دیار خود بود ولی حالا چه شده که این نا لوطی ها چون شبح میچرخند و به چشم مرد جماعت نمی آیند تا از گزند آسوده باشند در پی کار خویش.
زمانه ای شده.

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

قحطی

گمانمان در بین رعایا قحطی آمده . رعیت جماعت مدام تصویر دست به دست میکنند از طعام خوش رنگ و لعاب . و بیچاره ها چه غش و ضعفی هم میکنند پای این تصویرها . لابد یک تکه نان جو هم در انبان ندارند سق بزنند . دلمان ریش شد .
زمانه ای شده

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

عکسهای قدیمی

نشسته بودیم عکسهای قدیمی را نگاه میکردیم حسابی سرمان گرم شد زمان از دستمان رفت.
فرمان مشروطیت را دیدیم که بعدا تخم و ترکه خودمان مجلسش را بستند به توپ پدر سوخته ها . اندازه پشگل بز مغز نداشتند ؛ و گر نه میگذاشتند مثل تخم و ترکه دیگران ماله بکشند در خانه ملت را و آن را هم بکنند امارت اربابی . اصلا چه معنی دارد رعیت از خودش خانه داشته باشد . هر غلطی خواست بکند برود در خانه اربابش تا اذن بگیرد. ارباب اجازه داد برود غلطش را بکند . اجازه نداد غلط میکند که غلط بکند.
زمانه ای شده .