۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

گوشت دم توپ

رعیت جماعت مانده چه کند. بشود گوشت دم توپ ؟ بشود خانه نشین ؛ چون زنان محجبه در پس قائله کشف حجاب؟ آقایان دو روز مانده به مراسم یادشان افتاده جان رعیت عزیز است ، تا دیروز و پسین روز چه ؟ از توی جوق آب جسته شده بود که مدام هلش میدادند جلو؟ از آن طرف هم جماعتی میگوید اینها خبر دارند از دوستاغخانه و دارالخلافه که قرار است نسخه رعیت جماعت پیچیده شود و دل خوش کرده اند به عر و گوز شیخ بی پشم وپیله که از اولش هم کلاهش پشم نداشت و حالا هم از ترس جانش جلو افتاده ؛ ولی کسی نمیگوید تکلیف این جماعت دل سوخته چیست که مانده حیران و سرگردان ؟
ما که نه سر پیازیم و نه ته پیاز دلمان هم نمیخاست از روز اول رعیت جماعت بشود گوشت دم توپ . حال بایدش چه خاکی بر سر کند بماند تا بعد.
زمانه ای شده .

۱۳۸۹ خرداد ۱۵, شنبه

لج و لج بازی

این جماعت هم ولایتی ما هم عجب یدی دارد در لج و لجبازی . اولاد و باقی فلانی را به هیچ قبول ندارند ؛ بگوئی یک غاز دستش بدهند که ببرد برای چرا ؛ خود فلانی را هم مدام دارند لعن و نفرین میکنند . حالا که این طفلک در امده از این دارو دسته حمایت کند شده اولاد پیغمبر . از آن طرف هم فراشان دارالخلافه که تا دیروز برای فتوغراف فلانی که مانده بوده زیر پا خون گریه میکردند و خون میریختند چنان رنگ عوض کردند که سر خاک فلانی اجازه یک فاتحه خواندن هم به باقی آن مرحوم نداده اند. و کلهم هر دو طایفه مرحوم فلانی را فقط برای عزا و عروسی خرج میکنند .
زمانه ای شده

۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

قربان ننه مان میرویم

دده ها قدر ننه ها را آن جور که باید نمی دانند . البته دده ما دیگر در قید حیات نیست. اما خودمان قربان ننه مان میرویم. قربان ننه تان بروید ؛ هر چند که ننه تان به قربانتان رود . ای به قربان همه ننه های عالم .